معرفی کتاب «این وبلاگ واگذار می شود»
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ق.ظ
در بخشی از این کتاب میخوانید:
«ایستاد وسط دکان و آه کشید: چی میگی بنده خدا! همه ما تو قفسیم. و پیراهنش را بالا زد. دست کشید روی دندههای برجسته سینهاش. نگا کن. اینا چیه؟ میلههای قفس. لبخند یک آدم عاقل، یک آقا معلم فهمیده رو لبش بازی میکرد: مولانا میگه: دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم. بدن عینهو قفسه. روح جانه. مهم روح آدمه که باید آزاد باشه، از هفت دولت آزاد. نزدیکتر آمد و دست کشید روی سرم. میدونی، آدما از یه قماشن، فقط دوختشون با هم فرق میکنه. کش عینکم را بالا داد و عینک را در آورد. با تکه پارچهای تمیزش کرد و گذاشت روی صورتم. یاد توران خانم ریخت تو سرم.»
۹۴/۰۴/۰۲